رژن، در آستانه سالگرد جنایت جمعه خونین زاهدان در ۸ مهر ماه ١۴٠١ که در آن صدها نفر از شهروندان بلوچ توسط نیروهای امنیتی و نظامی رژیم جمهوری اسلامی ایران کشته و زخمی شدند، فراخوان ها و متن هایی در فضای مجازی استان بلوچستان و سیستان منتشر شده است.

در این فراخوان ها که در شهرهای مختلف بلوچستان از چهبار، گِه، کسرکند، راسک، سرباز (کلات)، پهره، شستون واش، دزاپ، دوست محمد، زهک، نصرآباد (زابل)، سب سوران، و… منتشر شده، از مردم دعوت شده تا در روز جمعه ٧ مهر ماه ١۴٠٢، به اعتراضات سراسری و در روز شنبه ٨ مهر ماه اعتصابات سراسری بپیوندند.

این دعوت ها عموما پیرامون تظاهرات پس از برگزاری نماز جمعه در شهرهای مختلف بلوچستان تمرکز دارد. منتشر کنندگان این متن ها از مردم می‌خواهند که به فراخوان پاسخ مثبت بدهند و با راهپیمایی پس از نماز جمعه همبستگی خود را با خانواده های شهدای زاهدان نشان بدهند و خواستار مجازات عاملان و آمران فاجعه جمعه های خونین زاهدان و خاش بشوند.

وزیر کشور: افراد فاقد شناسنامه با آزمایش ژنتیک و دی‌ان‌ای احراز هویت می‌شوند .اگر مدارک و مستندات متقاضیان برای نهادهای اطلاعاتی و انتظامی مورد تأیید بود، تحویل شناسنامه ایران بلامانع خواهد بود

اعترافات دیر هنگام فدا مالکی، عضو کمیسیون امنیت ملی: در فاجعه جمعه خونین زاهدان دستورات از تهران صادر شده است
یه تعدادی از همشهری های ما کشته شدند و آقا محبت فرمودند شهید تلقی کردند

فداحسین مالکی، عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس آخوندی در سخنانی که با رسانه های حکومتی انجام داده اعتراف کرده که دستور قتل عام مردم در جمعه خونین زاهدان در ۸ مهر ماه ١۴٠١، علیرغم تماس های او جهت حل مناقشه توسط روحانیون اهل سنت در داخل بلوچستان، از تهران صادر شده و مقامات امنیتی و حکومتی در تهران اعلام کرده اند که بر موضوع اشرافیت دارند و از داخل استان هیچگونه دخالتی برای حل آن صورت نپذیرد

وی در این مصاحبه اعلام می‌کند که پس از تظاهرات مردم در زاهدان با مولانا عبدالحمید اسماعیل زهی ،امام جمعه زاهدان تماس گرفته و از او خواسته است که با صدا و سیما مصاحبه کرده و مردم را به آرامش دعوت کند و “انصافا مولانا عبدالحمید معرفت به خرج داده و این کار را انجام داده” ولی با توجه به دستورات مقامات بلندپایه کشور به شورای تامین استان، این قتل عام صورت گرفته است

مالکی ادامه می‌دهد که این موضوع می‌توانست قبل از آنکه به فاجعه تبدیل شود به راحتی توسط معتمدین و روحانیون بلوچ حل شود ولی مقامات بدون توجه به خواست مردم، فقط دنبال اهداف خود بودند

مالکی که عضو مجلس ایران از طرف مردم زاهدان نیز می‌باشد می‌گوید: مقصر اصلی این فاجعه علاوه بر شورای تامین استان، برخی نهادهای امنیتی نیز هستند که بدون توجه به توافقات اولیه جهت حل مسئله به برخی دستورات غیرکارشناسانه عمل کردند و باعث شدند تا صدها نفر کشته و زخمی شوند

   مالکی در صحبت هایش میگوید که یه عده کشته شدند نزدیک به ۱۲۰ نفر کشته شدند از طرفی هم میگوید که آقا محبت فرمودند که شهید تلقی کردند

دکتر عبدالستار دوشوکی

در تاریخ زخم های عمیق و خونینی هستند که برای آنها نه نینوای مرهمی است و نه در گذر زمان التیام می یابند. زخم هایی که تازه می مانند و با عذاب و عزای ابدی داغ پژواک حُزن و خشم نهفته در آنها هرگز گُم و کم نمی شود و یا بقول صائب تبریزی “آنچنان کز زخمهای تازه جوشد خون گرم”.

این پژواک داغ جانسوز را در صدای محزون و اندوهبار مادر ء زنده یاد “خدانور لجه ای” (https://www.youtube.com/watch?v=pOyh8gldPfI) یافتم هنگامی که هفته ها بعد از جمعه خونین با او تلفنی صحبت کردم. خدانوری (https://www.youtube.com/watch?v=15Jyn8hVEco) که مانند دیگران مالامال و لبریز از عشق به زندگی و سرشار از شادی بود. برای درک عمق جانگداز زخم جمعه خونین زاهدان (و همچنین خاش) در روانکاوی جمعی بلوچ باید سیری به تاریخ رنجهای گذشته بلوچستان داشت و این حکایت تلخ را باید از انتها به ابتدا خواند؛ حکایتی تکراری که مسلمان نشنود کافر نبیند.

اکثر هموطنان نمی دانند که چرا بلوچ ها نه تنها به مامورین حکومتی بلکه به “غیر بلوچها” می گویند “گجر” که از واژه قجر یا قاجار آمده است. جنایات شنیع, هولناک, نفرت انگیز و غیرقابل توصیف نیروهای قاجار در بلوچستان آنچنان دهشت افزا است که ‏زبان قاصر و قلم عاجز  از شرح آن سَبُعیّت و درنده خویی است. از تجاوز به نوامیس گرفته تا “برده گرفتن هزاران بلوچ”, از قتل عام اسیران گرفته تا به حرمسرا بردن زنان و بذل و بخشش آنان به سربازان قاجار, از بریدن سرها گرفته تا غارت اموال و کشتار دام های کشاورزان توسط جانیانی نظیر ابوالفتح خان و حبیب الله شاهسون (امیر توپخانه) و اینگونه شد که نام “گجر” در روانشناسی اجتماعی, ادبیات و حتی در ضمیر ناخودآگاه تک تک بلوچ ها حک شد. زیرا واژه “گجر” حکایت کابوس جنایت و ظلم بی حد و حسر حکومت اهریمنی قاجار و اینک فرزند خلف آن (جمهوری اسلامی) علیه بلوچ می باشد.

لذا جمعه خونین زاهدان را از منظر “هم‌ بافت عینی” و قرینه تاریخی باید با آنچه که قاجار با بلوچ و بلوچستان کرد مورد مقایسه یا انطباق تطبیقی قرار داد تا عمق فاجعه هولناک در دایره فهم مخاطب قرار گیرد. روزی که با قساوت و شقاوت حیوانی در حکومتی که خود را اسلامی می خواند هزاران نمازگزار سجاده به دست بیگناه را به رگبار گلوله بستند و صدها تن را به خاک و خون کشیدند. بیش از صد کشته و صدها زخمی و معلول (از جمله زنان و کودکان) و بیش از هزار نفر دستگیر و زندانی (بخوان اسیر به سبک دوران قاجار) شدند و برخلاف جوهره برهان عیان و عصاره استدلال مستند بر زخم های آنان نمک بهتان و افترا  نظیر تروریست و تجزیه طلب پاشیدند تا به نوعی جنایت هولناک خود را توجیه کنند.

احمدرضا ‌رادان فرمانده کل انتظامی جمهوری اسلامی که وی را می توان با ” حبیب الله شاهسون” مقایسه کرد, در سفر هفته پیش خود به زاهدان و همچنین برخی از شهرهای بلوچستان برای جلب رضایت خانواده های قربانیان جمعه های خونین زاهدان و خاش, درست مثل قصیده مداحانه برادر شاه قاجار برای حبیب الله خان شاهسون که گفته بود “احسنت” برای روحیه دادن به نیروی انتظامی استان عملا آنها را تشویق؛ و تلویحا تاکید کرد که مجازاتی برای آمران و عاملان جمعه های خونین نخواهد بود و خانواده بجای اصرار به محاکمه عوامل نظام بیایند و “دیه” بگیرند و احتمالا جنایتکارانی که مانند قشون قاجار با خود محق ‌پنداری مطلق و سقاوت و شقاوت تعصب محور و لگام گسیخته ضد سنُی  و ضد بلوچ خونریزی کردند, هرگز مجازات نخواهند شد (حتی اگر محاکمه نمایشی غیر علنی برگزار شود ـ که بعد از یک سال برگزار نشده).

مرکز مطالعات حوزه علمیه قم با خرسندی  به نقل از “حقايق الاخبار ناصري” می نویسد: “قاجاريه يكي از طوايف ترك (قزلباش) است كه در به قدرت رساندن صفويان دست داشت. بر اساس کتب “احسن التواريخ” (نويسنده: محمدتقي ساروي) و “تاریخ منتظم ناصري” (نويسنده: صنيع الدوله) قاجارها در عهد پادشاهان صفوي به مناصب و مقامات عاليه نيز رسيدند. قبل از صفویه اکثریت مطلق ایرانیان سنُی مذهب بودند. به همین دلیل تمامی مفاخر و مشاهیر ایران زمین (از فردوسی گرفته تا ابن سینا, از عطار و عمُر خیام گرفته تا سعدی و حافظ و جامی سنُی مذهب بودند. اما صفویان با قتل عام های دهشتناک مناطق مرکزی ایران را به زور شمشیر شیعه کردند. لیکن در آن زمان نتوانستند به مناطق مرزی مثل بلوچستان و یا کردستان دست بیابند. لذا بلوچها مثل بسیاری از مرزنشینان ایران سنُی باقی ماندند. قاجارها کاری را که همدستان صفوی آنها نتوانستند بکنند, به محض رسیدن به بلوچستان انجام دادند. لذا قاجار فرزند خلف صفویه است و جمهوری آخوندی شیعه نیز جانشین هر دو سلسله تبهکار و ضد ایرانی صفویه و قاجار می باشد که با یکدیگر همذات پنداری فطری دارند.

شوربختانه ایرانیان حافظه تاریخی کوتاه و زودگذری دارند. به همین دلیل بعد از سلسله های افشاریه و زندیه مجددا گرفتار همپالگی های صفویه (یعنی قاجاریه) شدند و بخش های وسیعی از خاک ایران را از دست دادند. در دوران صفویه نیز بخش وسیعی از غرب و شمال غرب ایران (کردستانات) به امپراتوری عثمانی واگذار شد. اسفا که در بهمن ١۳۵۷ تاریخ نحس بازتکرار شد و نوادگان بر حق قاجاریه و صفویه مجددا انتقام خود را از ملت ایران گرفتند و بخش های وسیعی از دریای مازندران را از دست دادند و حتی منافع ملی در خلیج فارس را به ثمن بخس فروختند و کشور کوچکی مثل قطر با کمتر از ۳۳٠ هزار شهروند توانست در دو دهه گذشته میدان های مشترک گازی را استخراج کند و به ثروتمندترین کشور جهان  تبدیل شود.

جنایت قاجار بیش از یک قرن پیش رخ داده. اما خاطره تلخ آن جنایت بصورت شفاهی از نسلی به نسل دیگر منتقل شده است و در ورای گزاره ها واژه “گجر” را در روح و روان بلوچ ابدی کرده است. زیرا برخی از جنایت ها آنقدر شنیع و هولناک هستند که هرگز شامل فراموشی در گذر زمان نمی شوند, چه برسد به اینکه هنوز یک سال تمام از جنایت خونین و وحشت انگیز ٨ مهر  ١۴٠١ جمعه خونین زاهدان نمی گذرد.

بعد از گذر قریب به یک سال و ترفندهای دروغین بیشمار تا به امروز حتی یک نفر از جنایتکاران محاکمه نشده اند. همانگونه که ١۳٠ سال پیش حبیب الله خان شاهسون نه تنها محاکمه نشد, که با دریافت خلعت و انعام مورد تمجید و تحسین قرار گرفت. کما اینکه سردار احمد طاهری فرمانده وقت نیروی انتظامی بلوچستان با ترفیع درجه به سمت مشاور فرمانده انتظامی کل کشور منصوب شده است تا از “تجربه” وی در بقیه نقاط کشور استفاده شود. در نتیجه به استثنای مقیاس و شناعت دو جنایت, شباهت های فراوانی وجود دارد که با پسرفتی دردآور تکرار تاریخ را تداعی می کند.

هر چند ١۳٠ سال پیش تلویزیون, افراد یا گروه های موج سوار مفت خور ء فرصت طلب وجود نداشتند تا برای مقاصد جناحی ـ سیاسی, کاسبکاری و یا سواستفاده ابزاری خود اینگونه فجایع خونبار را مصادر به مطلوب بکنند. وانگهی هیچکدام از کشورهای مسلمان سنُی مذهب مثل عربستان, پاکستان و یا افغانستان در قبال این قتل عام نه تنها کوچکترین اعتراضی نکردند بلکه روابط خود را با رژیم تحکیم بخشیدند. تصور بکنید اگر یکی از این دولت ها قتل عام مشابه اتباع شیعه خویش را مرتکب می شد, در ایران چه قیامتی برپا می شد.

کلام آخر اینکه اگر قرن ها هم بگذرد, جنایات مخوف و ثبت شده تاریخی صفویه, قاجاریه و جمهوری اسلامی (مثلث شوم تاریخ ایران زمین) هرگز نه فراموش خواهند شد و نه بخشیده. شوربختانه در عرض پانصد سال گذشته تاریخ ایران, بیش از چهارصد سال آن در طی حکومت های این سه سلسله زیانبار شیعه مذهب تلف شد.

مرکز مطالعات بلوچستان ـ لندن
به مناسبت اولین سالگرد جمعه خونین زاهدان  (٨ مهر)

شبکه خبری رزن

در آستانه سالگرد کشتار مردم زاهدان؛کندن خندق در اطراف شهر زاهدان توسط نهادهای امنیتی و ایجاد خاکریزهای بلند

  در آستانه سالگرد کشتار مردم زاهدان و جمعه خونین، دستگاه های نظامی و امنیتی علاوه بر تقویت ایست و بازرسی ها و افزایش نیروهای خود در زاهدان با خودروهای سنگین مشغول حفر کانال‌های عمیق همانند خندق و ایجاد خاکریز در اطراف این کلانشهر هستند که رفت و آمد شهروندان را مختل می کند.

بر اساس اطلاعات رسیده دستگاه های امنیتی و نظامی علاوه بر ایجاد ایست و بازرسی های زیاد و تقویت نیروهای خود در مبادی ورودی و خروجی های شهر زاهدان دور تا دور این شهر نیز کانال های عمیق حفر نموده و خاکریز ساخته اند تا محورهای فرعی که هر از گاهی مردم عادی و سوختبران از آنجا تردد می کنند، کاملا مسدود بشود.

به گفته شهروندان زاهدانی، این شهر اکنون بیشتر شبیه یک پادگان شده و حکومت نظامی است که بصورت رسمی رفت و آمد شهروندان ممنوع اعلام نشده اما در عمل شرایط سختگیرانه ای از سوی دستگاه های امنیتی و نظامی در این شهر حاکم شده که زندگی عادی شهروندان را تحت تاثیر خود قرار داده است.

 شبکه خبری رژن

توبیاس بیلستروم، وزیر امور خارجه سوئد، با حسین امیرعبداللهیان همتای ایرانی خود در نیویورک دیدار کرده است. رسانه‌های ایرانی و سوئدی می‌گویند که آقای بیلستروم خواهان «آزادی» زندانیان سوئدی در ایران شده و در مقابل، وزیر خارجه ایران نیز بار دیگر تاکید کرده که کشورش خواستار آزادی حمید نوری شهروند ایرانی متهم به مشارکت در اعدام‌های دسته‌جمعی هزاران زندانی سیاسی در سال ۱۳۶۷ است.

پدر یوهان از شرایط نگهداری پسرش در اوین ناراضی است. می‌گوید: «پسرم باید شب‌ها با چشم‌بند به خواب برود چرا که چراغ سلول ۲۴ ساعته روشن است.» مادر این جوان نیز تاکید دارد که «به هر قیمتی شده خواهان آزادی فوری یوهان» است

پدر و مادر یوهان فلودروس این سوی دوربین و او در آنسوی دوربین در زندان اوین است. او گفت‌وگوی کوتاهی به زبان انگلیسی با خانواده دارد. پدر یوهان از شرایط نگهداری پسرش در اوین ناراضی است. می‌گوید: «پسرم باید شب‌ها با چشم‌بند به خواب برود چرا که چراغ سلول ۲۴ ساعته روشن است.» مادر این جوان نیز تاکید دارد که «به هر قیمتی شده خواهان آزادی فوری یوهان» است. خواهر یوهان اما نگران روزی است که برادرش پا به خانه بگذارد و آنها با چهره جدیدی از او آشنا شوند؛ جوانی که در زندان درهم شکسته است.

یوهان فلودروس، شهروند سوئدی در بهار سال گذشته در «سفری توریستی» و «شخصی» همراه با چند تن از دوستان سوئدی خود به ایران رفت. این جوان سوئدی هفدهم آوریل ۲۰۲۲ به هنگام ترک ایران در فرودگاه امام خمینی بازداشت شد.

اوایل سپتامبر برای نخستین بار و پس از بیش از ۵۰۰ روز بازداشت نام این جوان سوئدی رسانه‌ای شد. نیویورک تایمز با انتشار گزارشی مفصل  نوشت که «مقام‌های سوئد و اتحادیه اروپا بیش از یک سال بازداشت او را مخفی نگه داشتند.»

شبکه تی‌وی ۴ سوئد به خانه خانواده این جوان رفته و به هنگام گفت‌وگوی آنلاین تصویری خانواده و او از آنها تصویربرداری کرده است. گفت‌وگویی که در آن اشک از چشمان یوهان جاری است و به خانواده‌اش می‌گوید که موهایش کمی سفید شده است.

دولت ایران در ژوئیه سال گذشته با انتشار بیانیه‌ای اعلام کرد که یک تبعه سوئدی را به اتهام جاسوسی بازداشت کرده است. آقای فلودروس اکنون در زندان اوین نگهداری می‌شود.

گفت‌وگوی تصویری خانواده و یوهان

گفت‌وگوی کوتاه تصویری میان یوهان و خانواده‌اش کوتاه است. او به خانواده می‌گوید که موهایش کمی سفید شده و صدای پدر و مادر به گوش می‌رسد که به او دلداری می‌دهند که نه اینطورنیست     توخیلی سلام به نظر میرسی

«آرامش شما من را هم آرام می‌کند»

یوهان نیز خوشحال است که خانواده‌اش آرام و خوب به نظر می‌رسند و می‌گوید «همین آرامش شما حال من را هم خوب می‌کند.» اما صدای مادر دوباره از پس زمینه به گوش می‌رسد که «وقتی الان داریم با تو حرف می‌زنیم اینطور است، اگرنه … »

کرستین مادر یوهان فلودروس جلوی دوربین تلویزیون سوئٔدی نشسته و به خبرنگار می‌گوید: «یک بار، معلم قدیمی یوهان را دیدم، او با خوشحالی جلو آمد و از وضعیت یوهان پرسید. گفت می‌دانم که او در اتحادیه اروپا کار می‌کند. حالش چطور است؟ نمی‌دانم به او چه پاسخی دادم، تنها می‌دانم از آنجا پا به فرار گذاشتم. نتوانستم آنجا بمانم. نمی‌دانستم چه باید بگویم خیلی سخت بود.»

کرستین مادر یوهان فلودروس

متس، پدر یوهان فلودروس نیز از وضعیت نگهداری پسرش در زندان اوین راضی به نظر نمی‌رسد. او می‌گوید: «آنها روی زمین می خوابند، فقط چهار پتو در اختیار دارند. او از دو پتو به عنوان تشک، یکی به عنوان بالشو دیگری به عنوان پتو استفاده می‌کند. وقتی آنها را بین مکان‌های مختلف جابه جا می‌کنند، همیشه یک چشم بند به چشم دارد. آنها چشم‌بندها را داخل سلول دارند. از آنجایی که چراغ داخل سلول ۲۴ ساعته روشن است، وقتی به خواب می‌روند آن را روی چشمان خود می‌گذارند.

«می‌ترسیم وقتی به خانه بازگردد، دیگر او را نشناسیم»

اینگرید، خواهر یوهان فلودروس به روزهای پس از آزادی برادرش نیم‌نگاهی دارد و نگران است که سختی این تجربه او را شکننده کرده باشد. اینگرید می‌گوید: «خیلی وقت می‌شود که یوهان آنجاست. حتی اگر آنطور که همه می‌گویند یوهان فوق‌العاده هم قوی باشد، با این تجربه او در هم می‌شکند. می‌ترسیم زمانیکه به خانه بازگردد، دیگر او را نشناسیم.

احتمال تبادبل یوهان و حمید نوری؟

خبرنگار از مادر یوهان درباره احتمال تبادل فرزندش با حمید نوری [دادیار اسبق قوه قضاییه ایران] می‌پرسد و او می‌گوید: «نمی‌توانیم در این زمینه هیچ گمانه‌زنی کنیم، چیزی نمی‌دانیم. تنها خواسته ما  این است که یوهان به هر قیمتی که شده زودتر به خانه بازگردد.»

ایالات متحده پس از رایزنی‌های طولانی بر سر تبادل زندانیان بالاخره توانست ۵ شهروند آمریکایی را به وطن بازگرداند. مدت‌هاست که احتمال تبادل حمید نوری با یک شهروند سوئدی به گوش می‌رسد. حمید نوری متهم به مشارکت در اعدام‌های سال ۶۷ در ایران در دادگاهی در کشور سوئد به حبس ابد محکوم شده است. جمهوری اسلامی ایران در تلاش است تا او را به خانه بازگرداند.

 دادستانی سوئد بیش از این برای نوری، به اتهام «جنایت علیه بشریت» و «قتل عمد» تقاضای حبس ابد کرده بود.»